هیجانات بخش مهمی از حالات روانشناختی انسان محسوب می شوند. بسیاری از پژوهش ها در حیطه روانشناسی به دنبال درک بهتر هیجانات است. به عنوان مثال در مقاله "10 کاری که افراد با هوش هیجانی بالا انجام نمی دهند" ما به جمع‌بندی ویژگی افراد با هوش هیجانی بالا پرداخته ایم. اما در این مقاله سعی داریم نکاتی را به توجه بیاوریم که لازم است در خصوص هیجانات بدانیم.
تاثیرات بلند مدت بدرفتاری‌های هیجانی اگر بدتر از بدرفتاری‌های جسمی نباشد، به همان اندازه بد است
سوء استفاده هیجانی می تواند به اشکال گوناگونی مانند بیش کنترل‌گری، تهدید، تحقیر، انتقادهای مخرب، فریاد کشیدن و سایر موارد مشابه ظهور کند. اما از آنجا که نتیجه اینگونه بدرفتاری‌ها همیشه قابل رویت نیست، اغلب جدی گرفته نمی‌شوند. آثار سوء اینگونه بدرفتاری‌ها در بلند مدت بر روی عزت نفس، حس ارزش‌دار بودن و تصویر فرد از خود تاثیرگذار است.
هیجانات از خاطراتی که آن‌ها را ایجاد کرده‌اند بیشتر عمر می کنند
ما هیجانات گذشته را به موقعیت های امروزی مرتبط می کنیم. به عبارت دیگر شاید رویدادهای گذشته التیام و شفا یافته باشند اما هیجانات آن‌ها همچنان در ما باقیمانده و زندگی اکنون ما را تحت الشعاع قرار می دهند. گاهی ترس‌ها و اضطراب‌های ما به رویدادی در گذشته بر می گردد که امروزه وجود خارجی ندارند.
ترس لزوما به معنای تمایل برای فرار کردن نیست
گاهی ترس به معنای تمایل داشتن است. نزدیک‌ترین هیجان به ترس، علاقمند بودن است. گاهی گفته می شود ترس دو وجهه دارد: یکی که می خواهد فرار کند و دیگری که علاقمند است و می خواهد بررسی کند. این بدین معناست که هنگام ترس، بخشی از ما همچنان علاقمند است که عامل ترس را بررسی و درک کند.
زندگی سالم فقط محدود به خوشحالی نیست
زندگی سالم شامل طیفی از احساسات است از منفی تا مثبت. اگر فردی تنها احساس خوشحالی داشته باشد، احتمالا نشانی از بیماری ذهنی در او هست. بنابراین این فرض که شما الزاما همیشه باید شاد و خوشحال باشید، فرض درستی نیست. احساسات منفی بیانگر این هستند که چیزی درست کار نمی کند و شما باید بتوانید این هیجانات را درک کنید تا عامل ایجاد کننده آن را بهبود ببخشید.
هیجانات می توانند آینده را پیش بینی کنند
نتایج مطالعه ای در دانشگاه کلمبیا در آمریکا نشان داد افرادی که به هیجانات خود اعتماد می کنند دقیق تر از افرادی که به هیجانات خود اعتماد ندارند در پیش بینی رویدادهای آینده عمل می کنند.
دردهای ناشی از هیجانات اجتماعی مخرب‌تر از دردهای فیزیکی هستند
ما از دردهای فیزیکی راحت‌تر از دردهای هیجانی خلاص می شویم. زمانیکه عامل روانشناختی پشت درد فیزیکی نیست، ما اجازه می دهیم خاطرات مربوط به آن به مرور زمان از بین برود. اما از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است و بقا آن به ماندن در قبیله و در ارتباط با دیگران تعریف می شود، مغز مسائل اجتماعی را اولویت بخشی می کند و خاطرات آن ماندگارتر است.
استرس احتمالا خطرناکترین هیجان است به خصوص اگر مستمر باشد
علیرغم اهمیت این هیجان معمولا کمتر به آن پرداخته می شود. استرس تمامی اعضای بدن را تضعیف می کند و به نوعی با مهمترین عوامل مرگ در دنیا مرتبط است. عوامل نظیر تصادف، سرطان، ناراحتی های قلبی، خودکشی و ...
ما نمی توانیم به صورت انتخابی یکی از هیجانات خود را خاموش کنیم. تمامی هیجانات برای بقا ما نیاز هستند. به جای خاموش کردن هیجانات، باید یادبگیریم که چگونه آن‌ها را مدیریت کنیم تا در خدمت ما باشند و نه ما در خدمت آن‌ها
