مدل GRACE، مدلی برای بهبود روابط حرفه‌ای در محیط کار

مدل GRACE مدلی کارآمد برای مدیران و رهبران سازمانی است تا بتوانند به واسطه آن، تعاملات و ارتباطات موثر را در سازمان‌های خود ایجاد نمایند. مدل GRACE همچنین کارکرد موثری در روابط کوچینگی به خصوص در کوچینگ سازمانی دارد. این مدل از پنج بخش اصلی تشکیل شده است که در ادامه به آن اشاره شده است. یک کوچ سازمانی می تواند با استفاده از این مدل، موجبات بهبود و توسعه تعاملات سازمانی را فراهم آورد.

 

دوره کوچینگ

 

حسن نیت (Good Will): همه چیز از اینجا شروع می شود

 

حسن نیت شامل داشتن نیت مثبت، تعلیق قضاوت، توجه به منافع طرف مقابل، بخشیدن و دادن بدون شرط، بخشش اشتباهات، به صلح رسیدن با شرایط کنونی، و ارائه حمایت و ایمنی در مواقع خطر و شکست است. همه اینها با حسن نیت شروع می شود. یک رهبر واقعی "مکانی امن" برای شکوفایی روابط کاری ایجاد می کند، جایی که افراد برای تحقق اهداف مشترک با یکدیگر همکاری می کنند.

 

حسن نیت به معنای نادیده گرفتن تأثیرات تصمیمات ضعیف نیست. این به معنای ایجاد شرایطی است که در آن طرفین بدانند که هر یک از آن‌ها به دنبال ایجاد بهترین برای دیگری است. گاهی اوقات ابراز حسن نیت ممکن است شامل دهش بدون شرط یا بخشش باشد. گاهی اوقات می تواند صرفا در صلح بودن با وضعیت موجود باشد. حسن نیت ارتباط نزدیکی با اعتماد دارد و با ایجاد یک شبکه ایمنی روانی، افراد را تشویق می کند تا ریسک های مرتبط با عملکرد موفقیت آمیز را بپذیرند.

 

در نظر داشته باشید حسن نیت بین رابطه کوچینگ و رابطه رهبری تفاوت کوچکی دارد. در رابطه کوچینگ، تمام اهداف بر مراجع متمرکز خواهد شد، و نه کوچ. این با روابط استاندارد رهبری که در آن هر دو طرف دارای اهداف و مقاصدی هستند، تفاوت‌هایی دارد و حسن نیت مبتنی بر دستیابی به اهداف مورد تایید هر دو طرف است. در صورتیکه این اغلب در رابطه کوچینگ صادق نیست. ماهیت کوچینگ ایجاب می کند که کوچ اولی ترین منافع مراجع را به عنوان منافع خود در نظر بگیرد. این تفاوت ظریف لازم است در بکارگیری این مدل در رابطه رهبری و کوچینگ مد نظر قرار گیرد.

 

دلایل و نتایج (Reasons and Results): فرمولی برای هدف

 

در واقع دو "R" در این جزء وجود دارد: دلیل و نتایج (Reason and Result). این عنصرِ مدل GRACE اشاره به دلیل بودن در یک رابطه دارد که در نهایت به نتیجه منجر می شود. این عنصر بر توانایی هر دو طرف برای ایجاد معنا و ارزش متقابل تمرکز کرده و به یک احساس مشترک از هدف اشاره می کند.

 

بدیهی است که باید نوعی رابطه وجود داشته باشد تا حسن نیت به کار بیاید. رابطه کاری کوچ و مراجع دلیل با هم بودن آنهاست. و این دلیل همیشه عامل به اشتراک گذاشتن یک هدف و ایجاد نتایج و ارزش های مشترک برای طرفین است. کوچ های کارآمد به مراجعان خود کمک می کنند تا هدف و اشتیاقشان را شناسایی کنند. مدلGRACE  به پاسخ دادن به این سؤالات کمک می کند: "دلیل من برای بودن چیست؟" و "چرا ما در این رابطه هستیم؟"

 

در ارتباط با چرایی رابطه و معنای آن برای این فرد این نکته را در نظر بگیرید که مدت ها پس از ترک یک سازمان یا ترک یک رابطه، مردم متوجه می شوند که موفقیت فقط به اعداد و ارقام مربوط نمی شود، بلکه در مورد مشارکت در انجام کارهایی است که به انجام آنها مشتاقند – در واقع کارهایی که برایشان معنادار هستند. تحقیقات انجام شده توسط میزگرد یادگیری و توسعه در شورای رهبری سازمانی نشان می‌دهد که "با تغییر طرز تفکر کارکنان در مورد خود، شغل و سازمانشان، مدیران به ابزار دیگری برای دستیابی به بهبودهای چشمگیر در عملکرد کارکنان خود دست پیدا می‌کنند" (شورای رهبری شرکتی. 2003، 20). کوچ ها و رهبران کارآمد این تمایل را به عنوان یک انگیزه قوی برای افراد تلقی کرده و از آن برای ایجاد تعهد به چشم انداز و هدف سازمان یا مراجع استفاده می کنند.

 

اصالت (Authenticity): واقعیت حیاتی

 

اصالت این است که با خود و دیگران واقعی بمانید، انتخاب کنید که چگونه می خواهید با دیگران ارتباط برقرار کنید، موضع خودتان را بیان کنید، خود را مسئول اعمالتان بدانید، به خودتان به شیوه ای مناسب پاداش دهید، دیدگاهی باز داشته باشید و آشکارا نیازها، خواسته ها، حالات، نگرش ها، ارزش ها و احساسات - حتی در مورد شخص مقابل را بیان کنید. خود واقعی‌تان بودن – و تمام آن چیزی که می توانید باشید— برای هر رابطه ای ضروری است، به ویژه برای رابطه ای که از آن انتظار نتایج واقعی دارید. استانداردهای صریح و سازش ناپذیر، نگرش های مثبت و میل به اینکه دقیقا همان چیزی را نشان دهید که هستید، قلب یک رابطه پربار است. اصالت همه روابط را متعادل و سالم نگه می دارد. هر فرد باید ابتدا هویت خود را شناسایی کند، سپس "خود" را به واقعیت خود برساند. روابط موفق زمانی شکوفا می شوند که هر دو طرف دقیقاً همان چیزی باشند که می گویند، دقیقاً منظور خود را بیان کنند و استانداردهای یکسانی را برای خود و دیگران اعمال کنند.

 

رهبری و کوچینگ عالی  با شناخت و استفاده از نقاط قوت و ضعف آغاز می شود. خودآگاهی در کوچ ها و رهبران یک فرصت بزرگ برای ایجاد یکپارچگی بین مهارت های متفاوت است و معیاری از شفافیت را برای دیگران فراهم می آورد که اعتماد را در یک رابطه تقویت می کند.

 

ارتباط (Connectivity): ارزشی که به کمک یکدیگر ایجاد کرده اید

 

ارتباط به معنای یافتن راه هایی برای شناسایی، تأیید و تشویق طرف مقابل، درک احساسات و آنچه برای او مهم است، به اشتراک گذاشتن فرضیات و باورها است. ارتباط شناسایی و درک تفاوت در نیت، تأثیرگذاری بر دیگران و همچنین میل واقعی به معاشرت و وصل شدن به دیگران است. وقتی حسن نیت، دلیلی برای داشتن رابطه و اصالت با هم ترکیب شوند، رابطه را به محل اتصال واقعی می‌رسانند. از منظر کوچینگ، ارتباط در مورد همدلی با مراجع و یافتن راه هایی برای کمک به آنها در دستیابی به اهدافشان است.

 

ایجاد ارتباط از طریق مشاهده دقیق و آگاهانه و همچنین درک مؤثرترین روش های مشارکت مورد قبول مراجع، بر عهده کوچ است. کوچ ها با مراجعان ارتباط برقرار می کنند و اساساً برای دستیابی به نتایج مشترک تبدیل به یک "تیم" می شوند. هنگامی که کوچ و مراجع از طریق انگیزه‌ها، ارزش‌ها، اهداف، درک مشترک و از طریق شیوه‌های تعامل مؤثر به هم متصل می‌شوند، پیوند حاصل می‌تواند نتایج قدرتمندی به همراه داشته باشد. محل امن مطرح شده توسط GRACE به راحتی این اتصال حیاتی را فراهم می کند.

 

توانمندسازی (Empowerment): توانمندسازی موفقیت

 

توانمندسازی کمک به دیگران برای غلبه بر موانع، توسعه مهارت‌های جدید، ایجاد یک محیط امن برای موفقیت (برای خود و دیگران)، ایجاد کاتالیزور برای تغییر، دیدن پتانسیل‌ها و امکانات، آمادگی در مقابل احتمالات، در اختیار گذاشتن زمان برای آزمایش، یادگیری و مشاهده است. توانمندسازی مراجعان را قادر می سازد خودشان به موفقیت مد نظرشان دست یابند، نه اینکه ما این کار را برای آنها انجام دهیم. این به معنی ایجاد یک محیط "غنی از مواد مغذی" برای رشد آزاد و بدون محدودیت است.

 

ضروری است که کوچ تعادل بحرانی بین چالش بر انگیزی و حمایت را حفظ کند و به اندازه کافی دیگران را برای ریسک کردن، دیدن چیزهای جدید و انجام کارهای جدید ترغیب کند، در حالی که همچنان مراجع را مسئول تلقی می کند. یک کوچ خوب باید یک تنش پویا یا به عبارتی تعادلی را ایجاد کند که مراجع را به ارتقای مهارت هایش تشویق کند. کوچ همچنین باید یک مکان امن برای چالش بر انگیزی و حمایت فراهم کند.

 

کوچ ها و مراجعان باید مرزهایی را برای توانمندسازی، یادگیری و مسئولیت ایجاد کنند. اعتماد نقشی حیاتی در توانمندسازی ایفا می کند و با درک مشترک از انتظارات و تعهدات متقابل نسبت به اهداف، نقش ها و نتایج آغاز می شود.

۵
از ۵
۱۱ مشارکت کننده

جستجو در مقالات

از آخرین آموزش‌ها باخبر شوید

با دنبال کردن صفحه اینستاگرام ما از آخرین اخبار دوره‌ها مطلع شوید.

اینستاگرام ایمپکت

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش