پارادوکس قدرت؛ چگونه می توان قدرتی پایدار داشت؟

یکی از مهمترین چالش‌های مدیران که در جلسات کوچینگ مطرح می شود، قدرت است. اگر بخواهیم تعریفی ساده در ارتباط با قدرت ارائه دهیم، آن را اینگونه تعریف می کنیم: قدرت توانایی تغییر رفتار دیگران است. آگاهی و درک مکانیزم قدرت به مدیران این فرصت را می دهد که به شیوه ای موثر قدرت مورد نیاز خود را کسب کنند و آن را به شیوه ای پایدار توسعه دهند.

 

در گذشته و در دیدگاه ماکیاولی، باور بر این بود که اگر دیگران از شما بترسند بهتر از آن است که شما را دوست داشته باشند. در آن زمان بقای قدرت در ترس از صاحب قدرت دیده می شد. اما امروزه بسیاری از قوانین کسب و کاری و اجتماعی در دنیا دستخوش پدیده عصر اطلاعات و دانش شده است. در عصر حاضر، این باور دیگر جایگاهی ندارد. مطالعه بسیاری از افراد صاحب منصب نشان می دهد، قدرت پایدار از طریق همدلی و بسیج منابع در راستای تحقق اهداف مشترک گروه به وجود می آید. به عبارت دیگر بهتر است افراد شما را دوست داشته باشند و بدانند که از طریق شما می توانند به اهداف مشترک خود دست یابند. در این هنگام است که شما صاحب قدرتی پایدار خواهید شد.

 

دوره کوچینگ

 

پارادوکس قدرت

اما در اینجا پارادوکس جالبی وجود دارد که Dacher Keltner از آن در کنار موفق خود تحت عنوان پارادوکس قدرت نام می برد. پارادوکس قدرت می گوید که افراد از طریق همدلی و توجه به مناقع جمعی صاحب قدرت می شوند ولی پس از گذشت زمان و با توجه به تاثیراتی که قدرت در مغز و رفتار انسان می گذرد، همدلی خود را از دست می دهند و توجه آن ها معطوف به منافع فردی می شود. عدم آگاهی به همین پارادوکس است که زمینه سقوط قدرت را فراهم می آورد.

 

اما بیایید با هم نگاهی داشت باشیم به تاثیرات قدرت بر مغز و رفتار

مهمترین تاثیر قدرت بر بخش Medial Prefrontal Cortex مغز است که مسئولیت درک احساسات دیگران را دارد. تاثیر منفی قدرت بر این بخش باعث می شود که توانایی فرد در ابراز همدلی با دیگران کاهش پیدا کند. علاوه بر این، افزایش قدرت باعث افزایش ترشح تستسترون و کاهش ترشح کورتیزول می شود.

 

اگر تاثیرات رفتاری قدرت را بخواهیم بررسی کنیم، می توان به کاهش همدلی به عنوان مهمترین عامل اشاره کرد. که البته به دلایل نوروساینسی آن اشاره کردیم. سایر مطالعات در این خصوص نشان می دهد افراد قدرتمند بیشتر از سایر افراد اخلاق و قوانین را زیر پا می گذارند. دیده شده است احساس خاص بودن و ویژه بودن باعث می شود که آن ها این اجازه را به خود بدهند که راحت تر قوانین را نقض کنند زیرا که این قوانین برای مردم عادی وضع شده است و نه آن ها. همچنین مطالعاتی حاکی از آن است که قدرت زیاد می تواند وجهه انسانی افراد را کاهش دهد.

 

همانگونه که اشاره شد، آگاهی از مکانیزم قدرت می تواند نقش مهمی در تداوم و پایداری قدرت داشته باشد. اما سوال اینجاست که چکار کنیم که درگیر پارادوکس قدرت نشویم. با بررسی چگونگی شکل گیری این پارادوکس و تاثیرات آن بر روی مغز، یکی از بهترین کارها تقویت همدلی است. طبعا راهکارهای بسیاری در این خصوص وجود دارد که در پستی دیگر به آن می پردازیم.

 

راهکار مناسب دیگر، تجربه شکست کنترل شده است. افراد قدرتمند یاد می گیرند که چگونه در عرصه ای خاص تجربه موفقیت خود را بارها و بارها تکرار کنند و این باعث می شود آن ها از تجربه سکیت فاصله بگیرند. توصیه می شود این افراد در موقعیتی که شایستگی عملکردی ندارند قرار بگیرند. به عنوان مثال مدیر ارشدی را در نظر بگیرید که در بازی فوتبال ضعیف است. قرارگیری در این موقعیت کنترل شده باعث می شود فرد شکست را بارها و بارها تجربه کند و تغییراتی را که قدرت بر مغز وی ممکن است ایجاد کند را کمینه نماید. در واقغ این تجارب کنترل شده می تواند مانع خوبی برای قدرت گیری EGO نیز شود که به تاثیرات مخرب آن اشاره شد.

۵
از ۵
۸ مشارکت کننده

جستجو در مقالات

از آخرین آموزش‌ها باخبر شوید

با دنبال کردن صفحه اینستاگرام ما از آخرین اخبار دوره‌ها مطلع شوید.

اینستاگرام ایمپکت

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش