کوچینگ مفهوم زیبایی است که از ادبیات ورزشی به ادبیات روانشناسی و پس از آن به مدیریت ورود کرده است. در پست های قبلی به اینکه مفهوم کوچینگ چی هست اشاره کردیم. در این مقاله می خواهیم به جایگاه کوچینگ در فرایند مدیریت منابع انسانی اشاره کنیم. یکی از مدل هایی که به خوبی فرایندها و زیرفرایندهای مدیریت منابع انسانی را تدوین کرده است مدل McLean است که در شکل ارائه شده قابل مشاهده است.
همانطور که در این شکل ملاحظه می کنید، فرایندهای مدیریت منابع انسانی شامل استراتژی های منابع انسانی، مشارکت فعال کارکنان، جبران خدمت، مدیریت عملکرد، زیرساختها و عملیات منابع انسانی، توسعه و یادگیری و مدیریت استعداد است. با نگاه دقیق تر به زیر فعالیت های مدیریت عملکرد، مفهوم Coaching به چشم می خورد. بر اساس این مدل، در فرایند مدیریت عملکرد ما سه زیر فعالیت هدف گذاری، ارزیابی عملکرد و کوچینگ دیده می شود. بنابراین کوچینگ در این فرایند جایگاه مشهودی دارد.
کوچینگ چگونه در فرایند مدیریت منابع انسانی ارزش آفرینی می کند؟ در زیر فرایند مدیریت عملکرد، سازمان ها به خوبی هدف گذاری را انجام می دهند و اهداف سازمان را در سطح فردی خرد می کنند. همچنین تحقق این اهداف به خوبی در برخی از سازمان ها پایش می شود. اما هنگام توسعه عملکرد افراد در چارچوب این اهداف، عموما راهکار آموزش استفاده می شود. در صورتیکه آموزش بیرونی تاثیر کمرنگی برای توسعه عملکرد دارد. کوچینگ کمک می کند تا پرسنل سازمان با نگاهی درونی رهکارهایی را برای توسعه فردی و کاهش فاصله عملکردی خود ارائه داده و به آن پایبند شوند. در کوچینگ فرض بر این است که خود فرد بهترین دانش را نسبت به خود دارد و یا می تواند داشته باشد و لازم است که این دانش در جریان فرایند کوچینگ برای ارتقاء عملکرد فردی کشف شود.
علاوه بر کوچینگ فردی، کوچینگ گروهی نیز می تواند کارکرد زیادی در توسعه عملکرد سازمانی داشته باشد.